امروز در یوبیتپلی قصد داریم پُلی به گذشته بزنیم و درمورد یکی از بهترین بازیهای دوبعدی تاریخ صحبت کنیم. این بازی چیزی جز ultimate mortal kombat 3 نیست. نسخهای که چند نسل با آن خاطره دارند و در روند شکلگیری مجموعه بازیهای مورتال کامبت تا به اینجای کار نقش ویژهای داشته است.قطعاً یکی از هیجانانگیزترین بخشهای مبارزه در آلتیمیت مورتال کامبت ۳ سگا بخش ۲۴ ضربه یا همان اسکلت کردن در زبان عامیانه بود. هر کدام از شخصیتها برای این کار روشی داشتند و دکمهها برای هر شخص متفاوت بود.حتی اینقدر اجرای این روشها برای گیمرهای آن زمان هیجانی و راز آلود بود که این بازی برای خودش یک دفترچه اختصاصی از بکارگیری رمزها و روشها داشت.در ویدئوی بالا نیز آموزش اجرای ۲۴ ضربه کامبت سگا توسط همه شخصیتها گذاشته شده که امیدواریم لذت ببرید. پس بیایید با هم یک سفر در زمان با مورتال کامبت ۳ داشته باشیم.
مقدمه
به لطف ذهن خلاق آقای ادبون و جان توبیاس پروژه مورتالکامبت کلید خورد و در همان سالهای ابتدایی یکی از نسخههای آن توانست عنوان بهترین بازی سال را ازآن خود کند. به هر حال ما از این دو شخص و سایر دستاندرکاران برای همیشه ممنون خواهیم بود، چرا که بهترین لحظات کودکی و نوجوانی ما با عناوینی چون مورتالکامبت غرق در شادی و هیجان قرار گرفت. تجربهای که ما از آلتیمیت مورتالکامبت ۳ داریم بر روی سگا جنسیس بود، اما این بازی فراتر از زمان خود قرار داشت.
شخصیتهای محبوب از دید یوبیتپلی
شکست ناپذیرمثل Noob saibot
شخصاً بهیاد دارم که به این کاراکتر لقب ” سایهی سیاه ” داده بودیم، حالا بعد از گذشت چندین سال همیشه با خود فکر میکنم مگر سایه سفید هم وجود دارد که این فقط سیاه باشد !؟! حقیقت این است که اسم این مبارز تلفیقی از نام فامیلی john tobias و ed boon سازندگان مجموعه بود که برعکس شده.در هر صورت نوب واقعاً بعضی مواقع روی اعصاب بود، هنوز هم کاملاً برای من واضح نشده افرادی که قوی بودند،نوب سایبوت را انتخاب میکردند، یا آنهایی که بازیشان آماتور بود و میخواستند با استفاده از یک سری روشهای ساده بازی را به نفع خودشان تمام کنند!؟ ابرهایی که از دستان نوب خارج میشد و حریف رو تبدیل به یک شبح بی خاصیت میکرد تا بالا و پایین آمدنهای دیوانه کننده از زیر صفحه و کوبیدن حریف به زمین و فرستادن بدل سایه. همهی این فاکتورها باعث میشد که این مبارز تبدیل به یک حریف شکست ناپذیر تبدیل شود. ولی خب اجازه بدید این جمله تکراری رو دوباره بگویم که هر شخصی یک نقطه ضعف دارد.

شخصیت برقآسا، لگدهای برقآسا rain
بعد از اینکه وارد صفحه انتخاب فایتر میشدیم یکی از شخصیتهایی که شاید با انتخاب آن حس قدرت به ما دست میداد همین جناب رین بود. در مبارزات شانس برنده شدنش همیشه بالا بود چون ضربات سهمگین و قدرتمندی داشت. اگر با تلفیق حرکت مشت و لگد مبارزه می:ردید، خون زیادی از حریف کم میشد، قدرتهای جانبی اون صاعقه و یخ کردن بود که اگر گلیچ یخ کردن را یاد میگرفتید میشد حریف را با همان روش، بدون توقف کُشت. کم لطفیست اگر ضربات پای برگردان آن که با دکمه Z برسر حریف فرود میآورد را به یاد نیاوریم که بعد از اصابت، دشمن از یک طرف صفحه میرفت و از طرف دیگر بیرون میآمد. بدون شک قویترین ضربات پا متعلق به کاراکتر rain بود که در لغت معنی باران را میدهد.

سختتراز فولاد jax
اگر یک نفر در مبارزان ( به جز شائو کان و موتارو ) پیدا میشد که با چندتا ضربه پشت سر هم بتواند صدمه زیادی به رقیب بزند و خون زیادی بگیرد، قطعا جکس جزو اولینها و شاید اولین بود.فرود آوردن مشتهای آهنین به صورت عمودی بر سر حریف،گرفتن یقه و زدن ۵ مشت پشت سر هم به صورت حریف نگون بخت چیزی نبود که جکس را راضی کند، این دست فلزیه دوست داشتنی میتوانست حریف را بگیرد و به زمین گرم بزند! باز هم به تعداد ۵ بار. حتی در هوا هنگام پرش هم از دست آن در امان نبودید و با گرفتن شما روی هوا و ضربه زدن به پشت دشمن بر روی زانو، ستون فقرات شما رو میشکست.

با ابهت، تاثیرگذار scorpion
کمتر شخصیتی وجود دارد که مانند اسکورپیون در تمام نسخه های مورتالکامبت این چنین تاثیر گذار بوده باشد و به نوعی یکی از نمادهای اصلی این بازی تبدیل و در ذهن مخاطب قرار بگیرد. دوتا از حرکتهای مشخص scorpion محو شدنهای ناگهانی و ظاهر شدن آن پشت سر حریف بود، زنجیر یا طناب نیزه دارش که برای به دام انداختن و کشاندن دشمن به سمت خودش استفاده میکرد هم میتوانست جالب باشد. نماد قدرت فرا انسانی آن آتش بود و همچنان هم هست. اکثر فیتالیتی و تمام کنندگیهای خودش را بر مبنای همین قدرت خارق العاده انجام میداد.

سریع وخشن Liukang
Liukang جزو شخصیتهایی است که با آن جیغهای موزیکال خودش به سبک بروسلی به سرعت گیمر را شیفته خودش میکرد. حالت حمله سریع آن واقعاً خیلی سخت قابل مهار بود. مثل شخصیت جکس هنگام اجرای Brutality شکل ساده و سریعی داشت که بعد ازانجام آن میتوانستیم بادی در گلویمان بندازیم و کمی فخر بفروشیم، بعضی علاقهمندان هنوز هم مثل ما شاید آن دکمهها را یادشان باشد ( x-a-x-b-c-z-c-z-a-a-x-x ) و تمام…استخوانهای شما در هوا پخش میشد. لیوکانگ در نسخههای جلوتر به نماد خیرخواهی و نماینده آدمهای خوب تبدیل شد، که اگر این کاراکتر را از روز اول دوست داشتید ممکن است خبر خوبی برایتان باشد.
